زانوی آمریکایی اینبار روی گلوی قضات عدالت
یادداشت علی بهادری جهرمی حقوقدان و عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس؛
داستان پرغصه این روزهای عدالت در مفهوم مدرن غربی با نقشآفرینی زورگویی آمریکایی، رنگوبویی زننده و متعفن گرفته است.
آمریکا که خود را سردار حقوق بشر میداند این روزها با تهدید کردن قضات دادگاه کیفری بینالمللی(ICC)، خود سربار عدالت شده است. دولت ایالات متحده که ریختن خون انسانهای بیگناه در سراسر نقاط جهان از شرق تا غرب عالم برایش به عادتی روزانه تبدیل شده و شمع شرف انسانی را خیلی وقتها است که خاموش کرده است، بسیار خشمگین است از آنکه عدهای در جایگاه عدالت واقعی برآیند و بخواهند حتی در خصوص اقدامات ضدبشری حکومت ایالات متحده دست به تحقیقات مقدماتی بزنند
روشن است تحقیقات مقدماتی همان است و بیرون زدن دم خروس همان. این بار که صدای انجام تحقیقات درخصوص جنایات جنگی توسط آمریکا در افغانستان، از گوشه و کنار دادگاه بینالمللی کیفری بلند شده است، ترامپ قضات این دادگاه و خانوادههایشان را تهدید به اعمال تحریم کرده است.
این همان زانوی آمریکایی است که یکبار در عرصه داخلی روی گردن جورج فلوید قرار گرفت و یکبار در عرصه بینالمللی این بار روی گردن قضات دادگاه بینالمللی کیفری گذاشته شده است. آمریکا به هر طریق ممکن، با اولویت زور و فشار، بر آن است که اراده خود را حاکم کند و برای تحقق این اهداف نفس کشیدن دیگران برایش مهم نیست.
این روزها هم انجام تحقیقات در خصوص عملکرد سربازان آمریکایی در افغانستان باید به سرعت متوقف شود و حالا صدای «نمیتوانم نفس بکشم» از گلوی قضات دادگاه بینالمللی کیفری به گوش میرسد. تعبیر رهبر انقلاب در خصوص مرگ جورج فلوید به عنوان یک نماد از ماهیت ساختاری آمریکا جالب توجه بود. ایشان فرمودند آمریکا این کار را در مقیاس بزرگ با بسیاری از کشورها انجام داده است. امروز میبینیم آمریکا همان کار را با سازمانهای بینالمللی نیز میکند.
فشار آوردن به آی.سی.سی برای متوقف کردن تحقیقاتش نسبت به آمریکا و متحدانش یک پدیده جدید نیست. سابقه این موضوع و ادبیات مقامات آمریکا در این خصوص بسیار قابلتوجه است.
«جان بولتن» مشاور امنیت ملی آمریکا در سال ۲۰۱۸ خطاب به دادگاه کیفری بینالمللی که قصد داشت درخصوص تجاوزات جنسی سربازان آمریکایی به بازداشت شدگان در افغانستان تحقیقاتی انجام دهد اینچنین میگوید: «اگر دادگاه کیفری بینالمللی آمریکا، اسرائیل و متحدانش را مورد پیگیری قرار دهد ما ساکت نخواهیم نشست».
این بدین معنا است که آمریکا صرف تحقیقات مقدماتی را هم برنمیتابد و مقامات ارشد آن اقدام به اعمال فشار سیاسی به طریق ممکن دست میزنند. بولتن در ادامه میگوید، قضات و کارکنان آی.سی.سی را از ورود به آمریکا ممنوع خواهد کرد و تحریم خود را محدود به این نمیکند و میگوید «هر شرکت و هر کشوری که آی.سی.سی را در این اقدام یاری کند همین تحریم را نسبت به آنان نیز اعمال خواهد کرد».
بولتن که آمریکا را بهعنوان یک منجی بینالمللی تلقی میکند و از سویی به عنوان عضو اساسنامه آی.سی.سی را نپذیرفته است، در تعیین نسبت خود با یک مرجع بینالمللی که در راستای عدالت گام برمیدارد اینچنین میگوید: «ما با آی.سی.سی همکاری نمیکنیم و هیچ کمکی برای آی.سی.سی فراهم نخواهیم کرد. ما مطلقا به آی.سی.سی نخواهیم پیوست. ما آی.سی.سی را تنها میگذاریم تا در تنهایی خود بمیرد».
همه این موارد نشان میدهد که شعارهای آمریکایی برای تحقق حقوق بشر صرفا میتواند سوژهای برای طنزپردازان در نقاط مختلف دنیا باشد. این موارد نقض آشکار «استقلال قضایی» و از بین بردن پایهها و بسترهای تحقق حقوق انسانی در ابعاد گوناگون آن است که ایالات متحده آمریکا برای جلب منافع خود به آنها متمسک میشود و در معدود مواردی نیز که این نهادها بخواهند کوچکترین اقدام تحقیقاتی در خلاف منافع آمریکا صورت دهند، کورسوی امید آنان در نطفه با فشارهای سنگین سیاسی خفه میشود.