یادداشت || روزنامه ابتکار ||۱۴۰۰/۰۳/۲۶
علی بهادری جهرمی، حقوقدان عضو هیئت علمی گروه حقوق دانشگاه تربیت مدرس؛
دوران تبلیغات انتخابات، موسم پاسخگویی نامزدها است، نه پرسش گری آن ها! برخی از نامزدهای حاضر در عرصه، گویی به عمد، خود را نسبت به این اصل بدیهی و البته مهم به تغافل زده اند؛ در این باره گفتنی هایی است.
هم با منطق سیاسی و هم طبق ملزومات مردم سالاری، نامزدهای تصدی پست ریاست جمهوری باید در دوران تبلیغات انتخابات، لااقل بیش از سایر اوقات، پاسخ گوی سوالات مردم و کارشناسان باشند. اما شوربختانه باید نوشت آن چه از اظهارنظرها، همایش ها و توییت های برخی از نامزدهای حاضر در انتخابات کنونی بر می آید، طرح پرسش های متعدد، به جای پاسخ گویی است؛ آن هم پرسش های نازل و حاشیه ای که حواس و ذهن ها را از موضوعات اصلی پرت می کند.
بسیار سخت است بپذیریم اتخاذ چنین رویکردی، بدون حساب و کتاب قبلی باشد، چه این شیوه با هیجانی کردن بیش از حد فضای انتخابات، فرصت انتخاب آگاهانه را سلب می کند و دنبال کنندگان این رویکرد خواهان همین سلبِ انتخاب آگاهانه هستند. اوج این مشیِ ناصواب در سه مناظره انتخاباتی پرپیدا بود. هیجانی کردن فضای انتخابات، تنها دلیل نامزدهای پرسشگر برای طرح پرسش های متعدد و حاشیه ای شان نیست.
عملکرد گذشته، برنامه های آتی و افراد همراهی کننده برای اجرای برنامه ها، سه موضوع مهمی است که نامزدهای انتخاباتی باید نسبت به آن پاسخ گویی حداکثری داشته باشند. هر چه این سه مقوله تهی تر باشد، نامزد انتخابات بیشتر بجای پاسخ گویی به طرح پرسش رو می آورد؛ برعکس، هرچه نامزد حاضر در عرصه عملکرد مطلوب تر، برنامه های کارشناسی شده تر و همراهان مجرب تر و متعهدتری داشته باشد، با سربلندی، به تفصیل و بدون پیچیدگی به سوالات کارشناسان و مطالبات مردم پاسخ گویی می کند و با طرح پرسش های نابجا به حواشی نمی پردازد.
پاسخ به سوالات، ابتدا به ساکن موضوع پیچیده ای نیست، چرا که هم مطالبات مردم مشخص است و هم پرسش های کارشناسان از نامزدها برای برآوردن مطالبات مردم معین است. تنها دلیلی که می تواند این موضوع ساده را پیچیده و هیجانی کند، همان دست خالی نامزدها است.
اگرچه پاسخ گویی در دوران تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری برای همه نامزدها لازم است، اما برای نامزدهایی که مدت ها سمت های اجرایی داشته اند، لازم تر است. از طرفی، مسأله عمده این روزهای جامعه ایرانی، اقتصاد و معیشت است: آن هایی که مدت ها سمت های مهم اقتصادی داشته اند باید نسبت به وضعیت موجود، عملکرد گذشته شان که منجر به پدید آمدن وضعیت فعلی شده، برنامه هایی که دارند اما در سمت های گذشته شان اجرایی نکرده اند و دلیل مدت ها اجرایی نکردن برنامه هایی که اکنون ادعا میکنند راهکار برون رفت از وضعیت فعلی است، پاسخهای بیشتر و قانع کننده تری ارائه کنند. باز هم شوربختانه باید نوشت که از قضا همان هایی که مدت ها سمت های اقتصادی داشته اند، به جای پاسخ گویی پیرامون وضعیت بد اقتصادی موجود، از سایر نامزدها پرسش گرتر هستند!
پرسش گری و مطالبه گری، کارویژه مردم به عنوان صاحبان اصلی قدرت است. وقتی نامزد تصدی پست ریاست جمهوری، به غلط بازیگر این کارویژه شود، یک ملاک مهم به دست میدهد: چنین نامزدی در صورت تصدی مسئولیت مهم ریاست جمهوری، باز هم به جای پاسخ گویی به پرسش گری رو خواهد آورد. آن جا که رئیس جمهور باید نسبت به نحوه مدیریت و نتایج به بار آمده از عملکردش به مردم پاسخگو باشد، با طرح پرسش هایی یا فرافکنی می کند و یا سوءتدبیر خود را به زمین و زمان حواله خواهد داد. چنین اوضاعی در تاریخ ریاست جمهوری ایران مسبوق به سابقه هم است.
پس از انتخابات دیر است؛ ملاک «پاسخ گویی، نه پرسش گری» از هم اکنون و در همین دوران تبلیغات، به سادگی در منطوق و مفهوم اظهارات حقیقی و مجازی نامزدهای ریاست جمهوری قابل رصد است؛ آن گاه می توان از رخ دادِ تالی فاسد بر سر کار آمدن یک رئیس جمهور مدام پرسش گر، و نه پاسخگو، جلوگیری کرد.