هرچند موضوع حکمرانی دارای سابقهای به قدمت تشکیل نظامهای سیاسی در تاریخ بشر است، اما حکمرانی مطلوب از جمله موضوعاتی است که در دهههای اخیر مورد توجه صاحبنظران حوزههای گوناگون علوم انسانی بهویژه حقوق عمومی قرار گرفته است. اندیشمندان با رویکردها و اهداف گوناگون به تبیین حکمرانی خوب و تعیین شاخصهها و معیارهایی برای تحقق آن در نظامهای سیاسی گوناگون پرداختهاند و در مقام تبیین مجموعه قواعدی برآمدهاند که مقامات حکومتی در هنگام تصمیمگیری و اقدام، ملزم به در نظر گرفتن و رعایت آنها هستند.
پژوهش حاضر در مقام پاسخگویی به این پرسش بنیادین است که آیا مقامات و کارگزاران حکومت اسلامی در مقام اعمال حاکمیت شریعت مقدس اسلام به عنوان مهمترین وظیفهی حکومت اسلامی، موظف به رعایت چارچوبها و قواعد مشخصی هستند یا خیر؟ به بیان دقیقتر، آیا شارع مقدس در تبیین حدود و اختیارات کارگزاران حکومت اسلامی، اصول و شاخصههایی را به منظور دستیابی به اهداف طراحیشده و جلوگیری از انحرافات تعیین کرده است؟ و در صورت مثبت بودن پاسخ چه معیارهایی برای تحقق حکمرانی مطلوب در حکومت اسلامی وجود دارد؟