سلوک قضایی رئیسی: عدالت در میدان

یادداشت | خبرگزاری فارس | عضو هیئت علمی دانشکده حقوق دانشکده تربیت مدرس

به مناسبت سالگرد شهادت شهید رئیسی، در یادداشت «روایت رئیسی در آستان: وقف برای عدالت» که دو روز پیش در همین صفحه منتشر شد، نگاهی به شیوه میدیریتی شهید رئیسی در آستان قدس داشتیم. در این یادداشت به عملکرد شهید رئیسی در قوه قضائیه پرداخته شده است. طی یادداشت سوم که بعدا منتشر خواهد شد هم عملکرد شهید رئیسی را در دولت بررسی خواهیم کرد.

به مناسبت سالگرد شهادت شهید رئیسی، در یادداشت «روایت رئیسی در آستان: وقف برای عدالت» که دو روز پیش در همین صفحه منتشر شد، نگاهی به شیوه میدیریتی شهید رئیسی در آستان قدس داشتیم. در این یادداشت به عملکرد شهید رئیسی در قوه قضائیه پرداخته شده است. طی یادداشت سوم که بعدا منتشر خواهد شد هم عملکرد شهید رئیسی را در دولت بررسی خواهیم کرد.در تاریخ قضاوت جمهوری اسلامی، از نخستین روزی که شهید بهشتی عدالت اسلامی را بر مبنای فقه و مردم‌سالاری دینی بنا نهاد، تا سال‌هایی که شهید لاجوردی مرز عدالت و امنیت را در میدان سخت نبرد با تروریسم روشن کرد، یک دغدغه همواره بر تارک دستگاه قضا سنگینی می‌کرد: چگونه می‌توان عدالت را بی‌غوغاسالاری، اما در متن جامعه، اجرا کرد؟ چگونه می‌توان در عین پایداری بر اصول، دل مردم را با قضاوت آشتی داد؟ شهید آیت‌الله سیدابراهیم رئیسی از معدود قضاتی بود که در پاسخ به این دغدغه‌ها، نه در قالب مقاله و سخنرانی، بلکه با کارنامه‌ای میدانی و صبورانه، سخن گفت.او در دورانی وارد مسئولیت‌های کلان قضایی شد که سرمایه اجتماعی قوه قضائیه به پایین‌ترین سطح خود رسیده بود. حجم انتقادات، تنوع مطالبات و خستگی افکار عمومی از رویه‌های بی‌نتیجه، نیاز به چهره‌ای را فریاد می‌زد که هم به مردم نزدیک باشد و هم با نظامات حقوقی آشنا؛ هم روحیه مبارزه با فساد داشته باشد و هم اهل هیاهو نباشد. در چنین بزنگاهی، رئیسی با رویکردی که می‌توان آن را «عقلانیت عدالت‌محور» نامید، قوه قضائیه را به‌تدریج از یک نهاد بسته و خوف‌آور به نهادی مردمی و پاسخگو تبدیل کرد.آنچه رئیسی را از بسیاری از پیشینیان ممتاز می‌کرد، درک دقیق او از نسبت عدالت با جمهور بود. عدالت را نه صرفاً در صدور حکم، بلکه در فرآیند رسیدگی،

پاسخگویی، شفافیت و حتی در نحوه ارتباط قاضی با مردم می‌فهمید. او میزهای خدمت مردمی را احیا کرد، در مناطق محروم حضور یافت، سخن مردم را شنید و بی‌آن‌که به دنبال جلوه‌گری رسانه‌ای باشد، مسئله‌ها را در میدان حل کرد. آن‌چه در بسیاری از تصمیماتش دیده می‌شد، ترکیب بی‌ادعای تخصص حقوقی، تجربه انقلابی و توجه اجتماعی بود.در دوره او، مواجهه با فساد دانه‌درشت‌ها در پرونده‌های اقتصادی اگرچه خبرساز بود، اما رئیسی این مبارزه را نه به‌عنوان پرچم سیاسی، بلکه به‌عنوان بخشی از وظیفه حاکمیتی دستگاه قضا دنبال کرد. مسیر مبارزه با فساد را از فردمحوری به ساختارمحوری انتقال داد، نظارت‌های درون‌سازمانی را تقویت کرد و سعی نمود دستگاه قضا را نه فقط محلی برای مجازات، که مرجعی برای اصلاح و احقاق حق بازتعریف کند. در همین نگاه بود که عدالت برای او سه ساحت پیدا کرد: عدالت بازدارنده برای برخورد قاطع، عدالت ترمیمی برای جبران بی‌عدالتی‌ها، و عدالت امیدبخش برای بازسازی سرمایه اجتماعی.در روزگاری که عدالت‌خواهی گاه با رفتارهای عصبی و قشری پیوند خورده بود، رئیسی تلاش کرد نشان دهد عدالت اگر در قالب درست اجرا شود، می‌تواند هم پایبندی به اصول را حفظ کند و هم رضایت عمومی را ارتقا دهد. بازخوانی سلوک او در قوه قضائیه، نشان می‌دهد که برخلاف تصور رایج، می‌توان در دل ساختار رسمی، ساختارشکنی عقلانی کرد؛ می‌توان اعتماد از دست‌رفته را بازسازی کرد، به شرطی که هدف، مردم باشند نه پوسته‌های ظاهری قدرت.سند تحول قضایی که با همکاری نخبگان درون قوه قضائیه و صاحب‌نظران بیرون از قوه تدوین شد، پیش‌ران تحول، شفافیت و بازکارآمدسازی قوه قضائیه شد. از احیای وکالت گرفته تا برقراری ساختاری صلح‌وسازش و تکیه بر فناوری‌های نوین به‌منظور زدودن

رویه‌های فرسوده و زائد، همگی در سند تحول قوه قضائیه ذکر شد و برای آن راه‌کارهای زمان‌مند درنظر گرفته شد. این ریل‌گذاری، قوه قضائیه را در مسیر به‌سازی قرار داد.