مقدمه:
فارغ از آنکه در این مقام در پی پاسخی فلسفی به نوع تعامل انسان در بستر اجتماعی و تأثیر احساس امنیت در این تعامل باشیم، تنها به این نکته اشاره میشود که انسانها در طول تاریخ بشر در کنار یکدیگر و در ساختاری اجتماعی زیستهاند و هر آنجا که ساختاری حاصل آید، با مفهوم برتری و اقتدار توأمان خواهد شد؛ چرا که سلسله مراتب موجود در ساختار، بنیان خود را از اقتدار موجود در آن میگیرد. بر این پایه همیشه تحصیل امنیت در ساختار اجتماعی دغدغهی انسان بوده و به بیانی رساتر داشتن امنیت به نیاز اجتماعی انسان تبدیل شده است؛ نیازی که در راه حصول آن انسان تا آنجا پیش رفته که بخشی از حقوق خود را جهت پاسخ به آن نادیده انگاشته است. با توجه به نگرش اسلامی نیز در آیات متعددی بر ضرورت وجود امنیت در زندگی اجتماعی تأکید شده و بر همین اساس «امنیت نخستین و مهمترین شرط یک زندگی سالم و اجتماعی است». در روایات اسلامی به امنیت بهعنوان عاملی که وظیفهی حکومتها تأمین حداکثری آن است، اشاره شده است؛ امیرالمؤمنین (ع) فلسفهی وجودی حکومت را فراهم ساختن امنیت ملی میداند که از هر طریقی (بهوسیلهی نیروهای مسلح) باید تأمین شود. براساس مجموع آموزههای اسلامی میتوان در راستای ضرورت وجود امنیت برای جامعهی اسلامی دو اصل کلی زیر را مورد توجه قرار داد: «۱. ارزش امنیت و منزلت حافظان آن؛ ۲. لزوم شدت عمل در برابر آرامشستیزی و برهم زدن امنیت».این دو اصل در کنار یکدیگر جایگاه امنیت در زندگی اجتماعی را ایجاد کرده و از وجود آن صیانت خواهند کرد.