اروپا، فراموشکار و همیشه طلبکار! وقت توزیع متوازن سیاست خارجی است

با خروج رسمی آمریکا از برجام، نگاه‌ها به سه کشور اروپایی ماندگار در توافق دوخته شد؛ فرانسه، آلمان و انگلستان. اما این سه‌گانه اروپایی، که داعیه‌دار چندجانبه‌گرایی و پایبندی به توافقات بین‌المللی هستند، در عمل به یکی از مخرب‌ترین بازیگران این دوره حساس تبدیل شدند. امروز دیگر وقت آن است که سیاست خارجی ایران، بر اساس توازن و اقتدار ملی بازتنظیم شود.

اروپا در برجام چه کرد؟ هیچ!

از سال ۲۰۱۸ که آمریکا یک‌طرفه از برجام خارج شد، ایران با شکیبایی و تدبیر، راه را برای نقش‌آفرینی اروپا باز گذاشت. اما اروپا، با وجود وعده‌ها، عملاً هیچ‌یک از تعهدات اقتصادی، بانکی و حمایتی خود را اجرا نکرد. کانال مالی موسوم به اینستکس هیچ‌گاه عملیاتی نشد و سازوکارهای حفاظت از منافع ایران، صرفاً روی کاغذ ماند. اروپا در همه این سال‌ها، به‌جای جبران عهدشکنی آمریکا، ایران را به «خویشتنداری بیشتر» توصیه می‌کرد!

از وعده‌های بی‌اثر تا تماس‌های بی‌ثمر

آیا فرانسه، آلمان یا انگلستان در طول هفت سال اخیر حتی یک اقدام مؤثر و ملموس برای حفظ حقوق ایران در برجام انجام داده‌اند؟ پاسخ روشن است: نه! با این حال، همچنان تماس‌های دیپلماتیک رسمی، از جمله تماس‌های مستمر مکرون با رؤسای جمهور ایران، با تکرار همان جملات کلیشه‌ای ادامه دارد؛ گویی طرفی که نقض عهد کرده، فراموش شده و طلبکار است و همه پرسش‌ها باید از ایران باشد!

اروپا امروز نه طلبکار، بلکه بدهکار حقوق ایران است

روشن است که در هرگونه مذاکره جدید، اگر اساساً قرار باشد مذاکره‌ای شکل گیرد، فرانسه، آلمان و انگلیس نه در جایگاه پرسشگر، بلکه باید در موقعیت پاسخگو باشند. آن‌ها باید توضیح دهند چرا به تعهداتشان پایبند نماندند؟ چرا در موضوعات جهانی و مهمی همچون جنایت علیه بشریت در غزه، حتی رأی دیوان بین‌المللی کیفری علیه رژیم صهیونیستی را هم جدی نگرفتند؟ و چرا هیچ‌گاه در عمل، از حق ایران در استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای دفاع نکردند؟

تلف شدن زمان با اروپا باید ما را هوشیارتر کند

آنچه در این سال‌ها از دست رفت، تنها فرصت اقتصادی نبود؛ بلکه زمان بود، و زمان در ژئوپلیتیک، سرمایه‌ای غیرقابل بازگشت است. ایران در این میزها سرعت حرکت خود را از دست داد و طرف مقابلش با سرعت در دنیای رقابت همچنان به پیش می‌رفت. صرف منابع دیپلماتیک و راهبردی برای مجاب‌سازی اروپا به تعهدی که خود امضا کرده، تجربه‌ای تلخ و عبرت‌آموز است. ایران باید منابع سیاست خارجی خود را متوازن‌تر توزیع کند و در کنار حفظ دیپلماسی با اروپا، به‌سوی همکاری‌های عمیق‌تر با سایر قدرت‌ها و بلوک‌های جهانی مانند شرق آسیا، آمریکای لاتین و کشورهای مستقل حرکت کند.

سیاست خارجی توازن‌محور، بر پایه اقتدار ملی قابل تحقق است

نه اروپا قابل حذف است و نه قابل اعتماد کامل. تعامل با اروپا، باید در چارچوب عقلانیت و بر مبنای منافع متقابل باشد. اما تکیه بر اروپا، بدون پشتوانه قدرت ملی، فقط اتلاف زمان و هزینه خواهد بود. سیاست خارجی مؤثر، یعنی توزیع هوشمندانه ظرفیت‌ها، اولویت دادن به شرکای صادق‌تر، و مهم‌تر از همه، تثبیت قدرت درون‌زا برای تحمیل احترام به منافع ملی.