نویسنده: علی بهادری جهرمی.
چکیده
تحولات فناوری در دهههای اخیر، پلتفرمهای دیجیتال را به به یکی از مؤثرترین ابزارها در اقتصاد جهانی، تعاملات اجتماعی و امنیت ملی تبدیل کرده است. این پلتفرمها، در صورت عدم تنظیمگری مناسب، میتوانند چالشهای عمدهای در حوزه حاکمیت ملی، حریم خصوصی، مقابله با اخبار جعلی و انحصارطلبی ایجاد کنند. این مقاله با بهرهگیری از مطالعات کتابخانهای و اتخاذ روشی تحلیلی-توصیفی با رویکردی تطبیقی به تحلیل تنظیمگری پلتفرمهای دیجیتال در ایالات متحده و جمهوری اسلامی ایران پرداخته است. ایالات متحده، بهعنوان یکی از پیشگامان فناوری و محل استقرار بسیاری از پلتفرمهای بزرگ، سیاستهای سختگیرانه و ساختاریافتهای را در تعامل با پلتفرمهای خارجی، نظیر تیکتاک و هواوی، و حتی پلتفرمهای داخلی اعمال کرده است. این سیاستها بر پایه قوانینی نظیر قانون حفاظت از حریم خصوصی کودکان (COPPA) و قانون اختیارات اقتصادی در شرایط اضطراری بینالمللی (IEEPA) طراحی شدهاند و به دولت این کشور قدرت فراگیری در تنظیمگری فضای دیجیتال بخشیدهاند. در مقابل، ایران با وجود تهدیدات گستردهتر، ابزارهای محدودتری برای تنظیمگری پلتفرمها در اختیار دارد. سیاستهایی مانند مسدودسازی تلگرام و محدودیت بر اینستاگرام، هرچند در راستای حفظ حاکمیت ملی انجام شدهاند، اما به دلیل مشکلات خارجی، عدم همراهی مناسب افکار عمومی، نبود چارچوبهای جامع و هماهنگی نهادی، اثربخشی محدودی داشتهاند.مقایسه تطبیقی این دو کشور نشان میدهد که ایالات متحده با وجود برخورداری از شرایطی کمتر تهدیدآمیز، رویکردی بسیار سختگیرانهتر را در تنظیمگری پلتفرمهای خارجی اتخاذ کرده است. در عین حال، حمایت این کشور از پلتفرمهای داخلی و اعمال استانداردهای دوگانه در مواجهه با دیگر کشورها، نشاندهنده استفاده از پلتفرمها بهعنوان ابزاری برای پیشبرد سیاستهای ژئوپلیتیکی است. در ایران، عدم امکان تعامل مؤثر با مالکان پلتفرمها، ضعف در توسعه زیرساختهای بومی و تغییرات مکرر در سیاستهای تنظیمگری، موجب شده است که حقوق کاربران، حاکمیت ملی و امنیت سایبری در معرض تهدید قرار گیرند.در بخش پایانی، پیشنهادهایی شامل تقویت چارچوبهای حقوقی، دیپلماسی سایبری و توسعه زیرساختهای بومی برای بهبود تنظیمگری پلتفرمها در ایران ارائه شده است.
کلیدواژهها: امنیت سایبری، پلتفرمهای دیجیتال، تنظیمگری، حاکمیت ملی، حقوق کاربران، دیپلماسی سایبری، فضای مجازی